بی همتا

بی همتا

تاریخ رو که ورق زدم بغض هزارساله شکست
از دل خاکستر من جرقه های تازه جست
تاریخ رو که ورق زدم دیدم چه قدر شادی کمه
دیدم بهشت سبز ما گاهی مثه جهنمه
خط و نشون کوروش رو دیدم روی سینه ی سنگ
مناره های جمجمه سلاخی تیمور لنگ
سایه ی اسکندر و مرگ چنگیز و قوم سربدار
دروازه های باز شهر ‚ قاصدک شترسوار
تو مشقای تاریخ ما ‚ هیچ دهه ی نابی نبود
تو تقویمای کهنه مون یه برگ آفتابی نبود
آسمون قصه ی ما همیشه خاکستری بود
حافظ خسته عشق رو تو سایه ی سرنیزه سرود
گاهی ستاره ی غزل از قرق سایه گذشت
اما با اون ستاره هم برگ سیاهی برنگشت
شب دوباره به اسم روز ‚ رو بوم آسمون نشست
همیشه یک نخورده مست ‚ اینه ی خورشید رو شکست
همیشه اول طلوع ‚ خورشید قصه کشته شد
تو این غروب کهنه سال ‚ تاریخ ما نوشته شد
تو مشقای تاریخ ما ‚ هیچ دهه ی نابی نبود
تو تقویمای کهنه مون یه برگ آفتابی نبود

نوشته شده در پنج شنبه 13 مهر 1398برچسب:علی تنها-علی بی همتنا,علی مرادی,همه چیز درمورد علی,,,,,,,,,,,ساعت 13:3 توسط علی مرادی | |

هَلاکتم!
بی سرُ پاتر از تموم خاطرخواهای دروُ ورِت!
یه غربتی ِ آسمونْ جُل
که غروب ِ هر پنجشنبه زنگِ درِخونه تونُ می زنه وُ
نونْ خُشکای کـَپک زده تونُ
با بلورای قشنگ ِ نمک عوض می کنه!
خونه ی شما بالای کاشانک ُ
خونه ی ما پایین ِ قرچک!
اِسما نزدیک ُ رسما دور!
این دل ِ وامونده هم
به همون یه نگاه ِ حلالِ هر هفته خوش ِ وُ
به قصه های با حال ِ ننه جون
که آخرشون هفت شبانه روز عروسی بود!
عروسی ِ پسر ِ گدا
با دخترِ شاپریون!●

نوشته شده در چهار شنبه 20 خرداد 1391برچسب:علی مرادی,وبلاگ علی مرادی,بی همتا,اصلی,ساعت 15:20 توسط علی مرادی | |

پیله شکسته اما شب پره توی خوابه
تو گفتگوی دریا عطسه ی اضطرابه
صبر اومده ترانه ! نزن رو دست آواز
زخمت از حریم سینه ی من بیاغاز
تو آسمون قصه اون پل رنگ به رنگ نیست
چشمک این ستاره به چشم شب قشنگ نیست

هرجای این ترانه یی حنجره ت رو پنجره کن
تو این سکوت بی حیا شب رو پر از زنجره کن

نبض ستاره مرده ما دیگه سرد سردیم
تو خاطرات کهنه دنبال « من » می گردیم
دریچه های آواز رو به ترانه بسته س
اینه ی دلامون یه اینه ی شکسته س
اما طنین رؤیا هنوز ترانه سازه
هنوز تو این سیاهی چن تا دریچه بازه

هرجای این ترانه یی حنجره ت رو پنجره کن
تو این سکوت بی حیا شب رو پر از زنجره کن

نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1398برچسب:علی مرادی,وبلاگ علی مرادی,بی همتا,اصلی,ساعت 17:0 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در چهار شنبه 10 اسفند 1398برچسب:عکس عاشقانه,علی مرادی,تصویر بی همتا,,ساعت 10:44 توسط علی مرادی | |


مث ِ گربه های ول گرد، تو خیابونا پلاسه!
با غم ُ غصه رفیقه، خنده ر ُ نمی شناسه!
تخته نرده زنده گی ر ُ همیشه باخته و ُ ساخته!
اما بازم پی ِ برده، فکر ِ جُف شیش ِ یه طاسه!

دل ِ دختر ِ فراری، پر ِ عشقای دو روزه س!
همیشه تو امتحان ِ دلسپرده گی رفوزه س!
قصه های گـُـلُ شمع ُ شنیده، خبر نداره،
خود ِ اون پروانه یی که توی شعله ها می سوزه س!

دخترک ِ در به در ِ محله های بی چراغ!
چشمات ُ نفروش به همه، تو این حراج ِ داغ ِ داغ!
فرار ِ بی مقصد ِ تو علاج ِ دردت نمی شه!
زنده گی فیلم ِ هندی نیست، که خوب تموم شه همیشه!

شهر قصّه پُر ِ گرگه، با کسی شوخی نداره!
تا که چش رو هم بذاری، یهو دخلت ُ میاره!
زنده گی ر ُ زنده گی کن! گریه تنها کارِ ابره!
تو می تونی آسمون ُ بپوشونی با ستاره!

دلت ُبده به امید! باز برو به سمت ِخونه!
اون جا حتما ً یه کسی هست، که غم ِتو ر ُ بدونه!
می دونم که دوس نداری باید ُ نبایدا رُ
امّا پرسه، قدمات ُ به جایی نمی رسونه!

دخترک ِ در به در ِ محله های ِ بی چراغ!
چشمات ُ نفروش به همه، تو این حراج ِ داغ ِ داغ!
فرار ِ بی مقصد ِ تو علاج ِ دردت نمی شه!
زنده گی فیلم ِ هندی نیست، که خوب تموم شه همیشه

نوشته شده در سه شنبه 2 اسفند 1398برچسب:علی,بی همتا,بی همتا,علی,غروب,مرادی علی,علی مرادی,عکس غمیگن,غروب طللایی عاشقان,ساعت 13:12 توسط علی مرادی | |

علی مرادی

نوشته شده در سه شنبه 25 بهمن 1385برچسب:عکس عاشقانه,علی مرادی,تصویر بی همتا, عکس تنهایی,عکس بغل گرفتن,عکس دختر و بسر,ساعت 16:46 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در جمعه 14 بهمن 1385برچسب:علی,بی همتا,بی همتا,علی,غروب,مرادی علی,علی مرادی,عکس غمیگن,غروب طللایی عاشقان,ساعت 13:15 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در جمعه 7 بهمن 1385برچسب:عکس عاشقانه,علی مرادی,تصویر بی همتا, عکس تنهایی,عکس بغل گرفتن,عکس دختر و بسر,ساعت 13:20 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در پنج شنبه 22 دی 1385برچسب:عکس عاشقانه,علی مرادی,تصویر بی همتا,,ساعت 12:28 توسط علی مرادی | |

   وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد   انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد تا وقتی که در باز میشه لحظه دیدار میرسه هر چی که جاده اس رو زمین به سینه ی من میرسه

   اه - ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به

   هرچی که می خوام میرسم

 وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم گلهای خواب آلودمو واسه کی بیدار بکنم دست کبوترای عشق واسه کی دونه بپاشه مگه تن من می تونه بدون تو زنده باشه

   ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هرچی که می خوام میرسم

   عزیز ترین سوغاتی غبار پیراهنتو عمر دوباره ی منه دیدن و بوءیدن تو نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس می خوام عمر دوباره ی منی تو رو واسه نفس میخوام

    ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هرچی که می خوام میرسم

    bihamta 

 

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1398برچسب:هایده,علی مرادی,علی بی همتا,بی همتا,شعر عاشقانه جدید,شعر جدید,عاشقانه ترین شعر,,ساعت 8:30 توسط علی مرادی | |

 

***** بی همتا *****

 

اگه از پرنده پروازو بگیرن چی میمونه ؟؟؟؟

اگه از مستای شب خوندن آواز رو بگیرن چی میمونه  ؟؟؟؟؟

اگه از هرچی صداست زمزمه ای ساز , و بگیرن چی میمونه ؟؟؟؟؟

کی میدونه ؟؟  چی میمونه ؟؟  کی میتونه که ندونه ؟؟   من میدونم  من میتونم   واسه این که میخونم

پای پروانه پر از بوی گله    توی دست باد چه الاله پره  گلدون عتیقت اونجا کنج حیات    اما توش یه

عالمه نئش گل پره   فصل گل جشن پرنده   فصل عطرای نرمنده   نرگسی گل نه سر سبزه رو لبهاش حجله ی  غمه   رو لبهاش حجله ی خنده     واسه من شوق نموندن 

                                        اونقده ابرای بلنده  واسه ما به هم رسیدن مثل دیوار و  کمنده      

نوشته شده در پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:بی همتا,هایده,علی مرادی,علی بی همتا,تنهایی,شعرعاشقانه,جدید,عاشقونه,سالار,بی همتا,ساعت 10:24 توسط علی مرادی | |

نوشته شده در چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:عکس عاشقانه,بی همتا,علی بی همتا,علی مرادی,عشق,جدید,عاشقانه,سالار,تنها عشق,,ساعت 9:21 توسط علی مرادی | |

ای به داد من رسیده تو روزای خود شکستن

ای جداغ مهربونی تو شبهای وحشت من

ای تبلور حیقت در لحظه های خود شکستن

تو منو از شب گرفتی تو منو دادی به خورشید

اگه باشی یا نباسشی واسه من یه تکیه گاهی

واسه من که خیلی غریبم تو رفیق جون پناهی

ناجی عاطفه ای من شعرم از تو جون گرفته

رگ خشک بودن من از تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم

قدر اون لحظه نداره که منو دادی نشونم

اگه باشی یا نباسشی واسه من یه تکیه گاهی

میون این همه دشمن تو رفیق جون پناهی

نوشته شده در سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:شعر عاشقانه,بی همتا,علی مرادی,علی بی همتا,ناجی بی همتا,ناجی من,جدید,ساعت 11:8 توسط علی مرادی | |

Design By : Mihantheme